داشتم اوقاتمو میگذروندم که یهو صدای تلویزیون هواسمو پرت کرد
از همین برنامه هایی که تو این هفته پخش میشه
آره منظورم هفته دفاع مقدّسه
خیلی توجهمو جلب کرد اما خیلی وقته این برنامه تموم شده اما هواسم هنوز اونجاست
نمیدونم شمام این چند روزه اینجوری شدین یا نه
ولی
یه بغض عجیبی تو گلومه......
تو بعضی از صحنه ها بخودم می گفتم کاش اونجابودم تا نمیزاشتم به وطنم به خاک پاک کشورم به ایرانم اینجوری
حمله کنن......اما بعدش گفتم شاید اگر منم اونجا بودم از کجا معلوم که تو جبهه بودم شاید اصلا عین خیالمم نمیومد....
مثل الانمون............
شمارو نمیدونم امّا خودمو میگم.......این همه جانباز...این همه بچه های جنگ
بچه های غریب جنگ.......
چقدر بهشون سر زدیم..؟؟؟؟
چقدر تحویلشون گرفتیم؟؟؟؟
چقدر برای اینکه ازشون تشکر کنیم یبار با یه شاخ گل رز رفتیم به دیدارشون؟
شاید حرفای من به دل بعضیا نشینه...
امّا من بچّه ی جنگم.........
خیلی از درد و دلای جانبازان غریب کشورمون رو شنیدم
براتون از طرف خیلیاشون پیغام آوردم
نه خواستن از درداشون براتون بگم
نه از اوضاع بد شیمیایی بودنشون
نه از بی دست و بی پا شدنشون
نه از غیرت ومردونگشیون
نه اینکه تو کارا بهشون اولویت بدن
ازم خواستن تا به همه بگم
به همه
دختر وپسر نداره
خواستن تا بگم
اگه بهشون سر نمی زنید
اگه بهشون احترام نمیزارید
اگه از اینکه تو یه صف جلوتون باشن حرص میخورین
اگه از دردشون هیچی نمیدونید
فقط
فقط فقط خواستن تا بگم که با بعضی حرفا دلشونو به درد نیارین
اونا دلای پر مهرشون پر از محبت خداست واهل بیت
با اون همه دردی که میکشن با اون همه نفس تنگیا
با اون همه تیر وترکش که تا چند میلیمتری قلبشونم خودنمایی میکنه
شاید به بعضیا بربخوره
امّا
بد نیست بدونیم وجود پدر ومادروخواهر وبرادر وخودمونو کشورمونو دوستمونو همسرمونو ناموسمونو
همه چیزی که الان داریمو
مدیون
تکرار میکنم
مدیون ذره ذره غیرت این عزیزانیم.......
تا اینجاش بامن بقیه اش با حیدریای عاشق وطم ایران اسلامی
پیشنهاد میکنم تو این روزای قشنگ یه سری به آسایشگاه جانبازان شهرتون بزنید....
ضرر که نمیکنی...این همه سینما میری فیلم جنگی ببینی
حالا رو پای خودت دو قدم برو جلو تا خود جنگو ببینی
تا ببینی مرد چیه مرد کیه
تا ببینی
زن بودن افتخاره
وقتی یه زن با غیرت تو غرب کشور با تبرش جلوی تفنگ میایسته
یاعلی............یکم از درد دلم خالی شد..........
نظرات شما عزیزان: